آن چه دراین نوشته می خوانید درحقیقت اذن ورود در ذهن شاعر است. وبه تعبیری روشن تر ازکلکین سراچهً شاعر به اندرون خانه اش نگاه می کنیم که چگونه کلمات را بر می چیند، وبه شعرش سرو سامان می بخشد.
آن چه دراین نوشته می خوانید درحقیقت اذن ورود در ذهن شاعر است. وبه تعبیری روشن تر ازکلکین سراچهً شاعر به اندرون خانه اش نگاه می کنیم که چگونه کلمات را بر می چیند، وبه شعرش سرو سامان می بخشد.
نام زبان ما فارسی است. در انگلیسی به آن پرژن (یا پرشن) (Persian) می گویند. اگر چه این گفته ساده می نماید، ولی در سال های اخیر در زبان انگلیسی به گونه ای روز افزون به جای واژه ی پرژن (Persian)، از واژه ی فارسی (Farsi) استفاده می شود. در این گفتار کوتاه، می خواهم توضیح دهم که چرا چنین جایگزینی صورت می گیرد، چه کسانی آن را انجام می دهند، و سرانجام این که زیان های این جایگزینی کدام است. پیش از این دیگران در این باره نکاتی را مطرح کرده اند و بحث های بسیاری هم انجام گرفته است اما به نظر می رسد که مساله هنوز حل نگردیده و هر روز هم جدی تر می شود.
موضوعی که درباره ی آن باید سخن بگوییم، کمی پیچیده است؛ یعنی مساله ی ادبیات جامعهشناسی! در ایران امروز ”جامعهشناسی ادبیات“ است. محصول بزرگ جامعه ما در سطح بینالملل ادبیات ماست. مساله کشوری مانند انگلستان، سیاست؛ آلمان، فلسفه و ایران ادبیات آن است. بنابراین اگر کاری برای این مساله انجام میشود باید جدی و دور از ندانم کاری و سردرگمی باشد. البته این طور نیست که فکر کنیم تنها در ایران سردرگمی درباره ی "جامعهشناسی ادبیات" وجود دارد. حتا در فرانسه هم گاهی نویسندگانی چه بسا مشهور پیدا میشوند که به این مساله درست نپرداختهاند.
رمان نو همچنان از جریان های تأثیرگذار ادبیات مدرن به شمار می رود. در ادبیات داستانی معاصر
ایران نیز می توان بارقه هایی از به کا ر گیری عناصر و شیو ه های روایی رما ن نویی را مشاهده کرد .این
گرایش نزد داستا ن نویسی نظیر بهرام صادقی تشخص ویژه ای یافته است ، تا آنجا که بسیاری او را
نمایندة رمان نو در ایران دانسته اند. این البته در حالی است که خود بهرام صادقی هرگونه تأثیرپذیری آگاهانه از رمان نو را انکار کرده است .